سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مریم و مطهره

نظر

یکی از دوستان حضرت محمد(ص) بسیار فقیر و تهیدست بود؛ آنقدر که نمی توانست برای همسر و فرزندانش نان بخور و نمیری فراهم کند و اهل خانه از فقر و تنگدستی به ستوه آمده بودند. زنش پیشنهاد کرد که پیش پیامبر برود و از ایشان کمک بخواهد. آن مرد هم با این نیت که برای پیامبر از وضع زندگیش بگوید و کمکی بگیرد، پیش پیامبر رفت. قبل از آنکه چیزی بگوید ، این جمله را از زبان پیامبر شنید که :« هرکس از ما کمک بخواهد ، ما کمکش می کنیم ولی اگر شخصی که به کمک نیاز دارد، نیازش را تنها به خداوند بگوید و از او یاری بخواهد، خدای مهربان کمکش می کند و نیازش را برطرف می نماید.» آن مرد با شنیدن این سخنان از زبان پیامبر ،خجالت کشید چیزی بگوید و به خانه ی خودش برگشت؛ اما بازهم فقر و تهیدستی آزارش می داد. برای دومین بارهم به نزد پیامبر رفت و بازهم همان سخنان را از زبان ایشان شنید و بدون آنکه چیزی بگوید به خانه اش برگشت. چند روز بعد وقتی که از شدت فقر و تنگدستی جان به لبش رسیده بود، به نزد پیامبر رفت و دوباره شنید که پیامبر می فرماید:« هرکس از ما کمک بخواهد ، ما کمکش می کنیم ولی اگر شخصی که به کمک نیاز دارد، نیازش را تنها به خداوند بگوید و از او یاری بخواهد، خدای مهربان کمکش می کند و نیازش را برطرف می نماید.»

 آن مرد وقتی برای بار سوم این سخنان را شنید احساس کرد که چندان ناتوان و درمانده هم نیست و اگر به خدا توکل کند می تواند مشکلات زندگیش را رفع نماید. این بود که به سراغ یکی از دوستانش رفت و تیشه ای از او قرض گرفت و به صحرا رفت و مقداری هیزم جمع کرد و به بازار برد و فروخت و با پولش توانست برای اهل خانه ، غذا بخرد و شکم آنها را سیر کند. او مدتی به این کار ادامه داد و وقتی
می دید که با تکیه بر زوربازو و زحمت خویش توانسته است نیازهای مادیش را برطرف نماید، لذت می برد و خدا را شکر می کرد که تنی سالم دارد و می تواند کار کند و پول دربیاورد. سرانجام دوران فقر و تنگدستی اوبه پایان رسید و توانست برای خودش سرمایه ای فراهم کند.

 یک روز پیامبر خدا به او رسید و لبخندزنان فرمود:« نگفتم هرکس از ما کمک بخواهد ما کمکش می کنیم اما اگر نیازش را از خلق خدا پنهان نگه دارد و فقط از خدا کمک بخواهد، خدای مهربان او را بی نیاز می گرداند؟ »

*******************************************

الّلهمَّ صلّ علی محمّد و آل محمّد