سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مریم و مطهره

نظر

کلاغه روی دیوار

صدا می کرد قار و قار

می گفت خبرخبردار

آمده فصل بهار

هوا شده پاکِ پاک

سبزه در آمد ازخاک

برفها دیگه آب شدند

چشمه ها پرآب شدند

بهار و عید نوروز

آمده اند امروز

با سبدای پرگل

با لاله و با سنبل

در این بهار زیبا

دنیا شده باصفا

 


نظر

همراه خاله جانم

تا خانه ات دویدم

اما در آن شلوغی

اصلا تو را ندیدم

گفتم امام هشتم

الان شما کجایی

توی حیاط هستی

یا گنبد طلایی؟

بوی گلاب آمد

گلدسته هم اذان داد

هر کس به یک اشاره

جای تو را نشان داد

 


نظر

راه رو برام باز بکنید

برید کنار،برید کنار

وقت ندارم،باید برم

دنبال چی ؟دنبال کار

نمی تونم یواش برم

باید برم زود برسم

باید برم با عجله

به آتیش و دود برسم

حتی چراغ قرمزو

باید فراموش بکنم

باید برم زود برسم

 اتیش رو خاموش بکنم

 


نظر

«جمله سازی»

معلم گفت:سارا جان، یک جمله بگو که تویش پول باشد.

سارا گفت:امروز پدرم ساعت هشت از خانه بیرون رفت .

معلم گفت:سارا جان ،جمله ای که تو گفتی پول نداشت .

سارا گفت:خانم اجازه ، داشت! چون که پدرم موقع رفتن ،همه ی پولهایش را داد به مامان!



نظر

تو گفتی که با بند کفش 

نوک اردکت را ببند

دم گربه ها را بکش

به مرد کچل هم بخند

تو گفتی بچسبان آدامس

 به موی  پسردایی ات

 بزن بر سر مورچه

تو با لنگه دمپایی ات

 چرادوست داری که من

شبیه خودت بد شوم

نمیخواهم از این به بعد

از کوچه ات رد شوم


نظر

نه آلبالوس نه گیلاس

با این که شکل آن هاست

مزه ی خوبی داره

میوه ی فصل سرماست

هسته ی گنده داره

دم داره ،آبکی نیست

شکل گیلاسه اما

گیلاسه راستکی نیست

قرمز و زرده ، به به

نگاش بکن دو رنگه

زالزالکه ،زالزالک

یه میوه ی قشنگه



نظر

ای آسمان چه می شد

برف تو خوردنی بود

خوش مزه و قلمبه

مانند بستنی بود

هم طعم طالبی داشت

هم انبه و گلابی

با رنگ های خوشگل

زرد و بنفش و آّبی

ای وای ارزویم

دارد یک دو مشکل

این جور بستنی ها

قاطی است با شن و گل!